رفتن به نوشتهها
Translator
دیکشنری آنلاین
فهرست و ابزارکها
bloodred معنی کلمه
bloodred : برنگ خون، خونین
راهبری نوشته
پیشین
نوشته قبلی:
clear معنی کلمه
بعد
نوشته بعدی:
borderland معنی کلمه