رفتن به نوشتهها
Translator
دیکشنری آنلاین
فهرست و ابزارکها
bray معنی کلمه
bray : عرعرکردن، عرعر
american phonetic : ˈbreɪ
british phonetic : breɪ
راهبری نوشته
پیشین
نوشته قبلی:
heddle معنی کلمه
بعد
نوشته بعدی:
claviform معنی کلمه