رفتن به نوشتهها
Translator
دیکشنری آنلاین
فهرست و ابزارکها
circuity معنی کلمه
circuity : پیرامون، محیط، حوزه، غیر مستقیم، مدار حرکت
راهبری نوشته
پیشین
نوشته قبلی:
classicist معنی کلمه
بعد
نوشته بعدی:
punishment معنی کلمه