foil معنی کلمه

foil : جای نگین، تراشه، ته چک، سوش، فلز ورق شده، ورق،سیماب پشت اینه، زرورق، بی اثرکردن، عقیم گذاردن،خنثی کردن، دفع کردن، فلز را ورقه کردن

american phonetic : ˌfɔɪl

british phonetic : foɪl