frantic : سراسیمه، (کاملا) بیتاب، برآشفته، (از شدت درد یا خشم یا دلواپسی) از خود بیخود، دل شوریده
american phonetic : ˈfræntɪk
british phonetic : ˈfræntɪk
english sentence : toothache was making me frantic
persian sentence : دندان درد داشت مرا بیتاب میکرد