frantic : سراسیمه، (کاملا) بیتاب، برآشفته، (از شدت درد یا خشم یا دلواپسی) از خود بیخود، دل شوریده
american phonetic : ˈfræntɪk
british phonetic : ˈfræntɪk
english sentence : the mother of the lost child was frantic with worry
persian sentence : مادر کودک گمشده از دلواپسی سرازپا نمیشناخت