رفتن به نوشتهها
Translator
دیکشنری آنلاین
فهرست و ابزارکها
infract معنی کلمه
infract : شکستن، خرد کردن، نقض کردن، تخلف کردن
راهبری نوشته
پیشین
نوشته قبلی:
clear معنی کلمه
بعد
نوشته بعدی:
borderland معنی کلمه