رفتن به نوشتهها
Translator
دیکشنری آنلاین
فهرست و ابزارکها
metacompiler معنی کلمه
metacompiler : فوق همگردان
راهبری نوشته
پیشین
نوشته قبلی:
through معنی کلمه
بعد
نوشته بعدی:
gall wasp معنی کلمه