رفتن به نوشتهها
Translator
دیکشنری آنلاین
فهرست و ابزارکها
trailng معنی کلمه
trailng : پشتی، عقبی
راهبری نوشته
پیشین
نوشته قبلی:
upstairs معنی کلمه
بعد
نوشته بعدی:
thinly معنی کلمه