رفتن به نوشتهها
Translator
دیکشنری آنلاین
فهرست و ابزارکها
یکجوری (تقریبا) معنی کلمه
یکجوری (تقریبا) : similarity
راهبری نوشته
پیشین
نوشته قبلی:
یک دنده (عامیانه) معنی کلمه
بعد
نوشته بعدی:
یک دوازدهم به انگلیسی