رفتن به نوشتهها
Translator
دیکشنری آنلاین
فهرست و ابزارکها
compressive معنی کلمه
compressive : هم فشارنده، فشاری، مایه تراکم، فشرده
راهبری نوشته
پیشین
نوشته قبلی:
red herring معنی کلمه
بعد
نوشته بعدی:
bosky معنی کلمه