ham معنی کلمه

ham : گوشت ران، ران خوک نمک زده، (درجمع) ران و کفل،مقلد بی ذوق وبی مزه، (مجازا)تازه کار، بطور اغراق آمیزی عمل کردن، ژامبون

american phonetic : ˈhæm

british phonetic : hæm

hush معنی کلمه

hush : خاموش کردن، آرامش دادن، مخفی نگاه داشتن، آرام شدن، صدا در نیاوردن، ساکت، ارام، خموش، باغبانی

american phonetic : ˈhəʃ

british phonetic : hʌʃ

ballad معنی کلمه

ballad : شعر افسانه ای، (موسیقی) تصنیف، اواز یکنفری که در ضمن آن داستانی بیان می‌شود، یک قطعه رومانتیک

american phonetic : ˈbæləd

british phonetic : ˈbæləd