یک خورده : little
یاری کردن به انگلیسی
یاری کردن : aid, assist, befriend, support
هین کردن برای راندن چهار پایان به انگلیسی
هین کردن برای راندن چهار پایان : chirrup
یکپارچه پنداشتن به انگلیسی
یکپارچه پنداشتن : lump
یخرودی شدن به انگلیسی
یخرودی شدن : glaciate
یورتمه یکنواخت و آهسته به انگلیسی
یورتمه یکنواخت و آهسته : jog trot
هیمه زار به انگلیسی
هیمه زار : wood lot
یاری دادن به انگلیسی
یاری دادن : help, encourage, relieve
یخرودی به انگلیسی
یخرودی : glacial
یک خرده به انگلیسی
یک خرده : thought, touch