یکپارچه از نظر رنگ : solid
یخرود مانند به انگلیسی
یخرود مانند : glacially
یاره به انگلیسی
یاره : bracelet
persian phonetic : yaare
یکپارچه به انگلیسی
یکپارچه : connected, consistent, conterminous, incorporated, integral, monolith, monolithic, single, united, entirely
persian phonetic : yekpaarche
یورتمه رو به انگلیسی
یورتمه رو : trotter
یک خداگرایی به انگلیسی
یک خداگرایی : monotheism
هیمه دان به انگلیسی
هیمه دان : woodshed
persian phonetic : himedaan
یخرود شدگی به انگلیسی
یخرود شدگی : glaciation
یکپارچگی علیرغم داشتن ملیت های مختلف به انگلیسی
یکپارچگی علیرغم داشتن ملیت های مختلف : e pluribus unum
یخرود (زمین شناسی) معنی کلمه
یخرود (زمین شناسی) : glacier