رفتن به نوشتهها
Translator
دیکشنری آنلاین
فهرست و ابزارکها
disburdenment معنی کلمه
disburdenment : سبکبالی، رفع زحمت
راهبری نوشته
پیشین
نوشته قبلی:
economy معنی کلمه
بعد
نوشته بعدی:
quakerism معنی کلمه